جدول جو
جدول جو

معنی خنک کردن - جستجوی لغت در جدول جو

خنک کردن
(بِ گِ گِرِ تَ)
سرد کردن. تبرید. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خنک کردن
سرد کردن، از شور و نوا انداختن، کم شور و شوق کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تنک کردن
تصویر تنک کردن
پهن کردن، گسترانیدن فرش بر روی زمین
فرهنگ فارسی عمید
(بِ / بَ کَ دَ)
بی مزگی کردن. لوس گیری کردن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بِ گُ اُ دَ)
خر کردن. گیج کردن. بلید کردن. موجب کندذهنی شدن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بِ / بُ هََ دَ)
رطوبت چیزی را گرفتن. از رطوبت انداختن. از آب انداختن. نم چیزی را درچیدن. (یادداشت بخط مؤلف) ، شیر را بند آوردن. بدون شیر کردن. (یادداشت بخط مؤلف) ، منجمد کردن. سفت کردن. از نرمی انداختن. (یادداشت بخط مؤلف) ، میراندن گیاه. کشتن گیاه و درخت. (یادداشت بخط مؤلف) ، فالج کردن. دست و پای کسی را بی حس کردن و از حرکت انداختن
لغت نامه دهخدا
(بِ چَ / چِ تَ)
دفن کردن. در خاک چیزی را پنهان کردن. بخاک سپردن. پوشانیدن بزیر خاک، در گور کردن. در قبر نهادن.
- امثال:
خدا پاکمان کند خاکمان کند.
فلانی دو سه شاه را خاک کرده، کنایه از اینکه دورۀ آنها را دیده.
، نابود کردن:
مترس از محبت که خاکت کند
که باقی شوی گر هلاکت کند.
سعدی (بوستان).
جان بزیر قدمت خاک توان کرد ولیک
گرد بر گوشۀ نعلین تو نتوان دیدن.
سعدی (طیبات).
، در اصطلاح کشتی گیران حریف را از سر پا بزمین انداختن و در زمین نشاندن
لغت نامه دهخدا
(مُ راسْ سَ)
در تداول عامیانه، خجالت دادن. تحقیر کردن. کسی را از رو بردن. او را کوچک کردن. (از فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خاک کردن
تصویر خاک کردن
بخاک سپردن، دفن کردن، پوشانیدن بزیر خاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
بر طرف کردن نم و رطوت چیزی خشکاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنکی کردن
تصویر خنکی کردن
بی مزگی کردن، لوس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنک کردن
تصویر تنک کردن
نازک ساختن، کم حجم کردن، پهن کردن گسترانیدن فرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاک کردن
تصویر خاک کردن
((کَ دَ))
به خاک سپردن، دفن کردن، در کشتی، نشاندن حریف روی پا و در پشتش قرار گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
لتجفّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
Dry
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
sécher
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
kukausha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
сушить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
trocknen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
сушити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
suszyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
干燥
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
خشک کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
শুকানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
asciugare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
말리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
乾かす
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
לייבש
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
secar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
mengeringkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
ทำให้แห้ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
drogen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خشک کردن
تصویر خشک کردن
सुखाना
دیکشنری فارسی به هندی